اصول اعتقادی تشیع (2)
اصل چهارم – امامت امام در لغت به معنی کسی است که پیشاپیش پیروان خود در حرکت بوده و عملا پیشوا ست و رهبری آنان را در یک مرام دینی ، یا سیاسی ، یا مسیر اجتماعی و یا مسلک علمی به عهده داشته و دیگران از او پیروی می کنند. با توجه به این معنای وسیع کلمه « امام » از نظر شیعه امامت منصبی است الهی و انتصابی ، نه انتخابی . و همچنان که پیامبر (ص) را خداوند معرفی می کند ، این مقام نیز از جانب خدا به شایسته ترین ، داناترین و وارسته ترین فرد داده می شود – در این مورد دو نکته شایان ذکر است : نیاز به امام انتصابی بودن او از طرف خدا دقت و بررسی در لزوم فرستادن انبیا و نبوت عامه ما را به واقعیت نیاز به وجود امام معصوم آگاه می سازد ، زیرا روشن است هر گونه تحرک ، چه مادی و چه معنوی نیاز به زمامدار و رهبری دارد ، زیرا ممکن است بر اثرنداشتن زمامدار و رهبر ، که نقش مهم و عمده در گرو اوست ، انحراف در مسیر پدید آید نیروها هدر و هدف از دست رفته وبه مقصد نرسند ، اگر چه خداوند انسانرا با نیروی فکر و خرد مجهز کرده پیامبر و کتاب آسمانی برای او فرستاده ، اما انحراف پذیری انسان ، تاثر او د رشرایط خاص زمان و مکانی و تاثیر فشار و جوها کم بر محیط سبب می شود که در تعیین راه خود اشتباه کند و به جای ترقی و رسیدن به سر منزل سعادت و تکامل ، مسیر قهقرایی و شقاوت را بپیماید. تنها امام معصوم است که جامعه را از خطر گمراهی و انحراف مصون می سازد ، وجود امام معصوم مانند پیامبر مکمل هدف آفرینش است ، کوتاه سخن آنکه امام معصوم عبارت است از زعیم مسلمانان ، رهبر دینی ، سیاسی و اجتماعی والگوی انسان برای رسیدن به قله والای انسانیت ، که در پرتو وجود او تکامل مادی و معنوی انجام می پذیرد و سعادت دنیا و آخرت تضمین می گردد ،زیرا او واسطه فیض الهی است . نکته دوم – انتصابی بودن او از طرف خدا . نوع برداشت و درک مسلمانان ، از امامت ، رمز اختلاف عقیده و تقسیم آنان به شیعه و سنی است ، عقیده شیعه بر این است که چون امامت ادامه راه رسالت و نبوت است ، پیامبر به فرمان خدا رهبر و جانشین بعد از خود را تعیین و معرفی نموده و زمام امور دینی و اجتماعی مردم را به او سپرده است و امام علاوه بر اداره امور اجتماعی مسلمانان نگهبان اصالت احکام الهی از انحراف و بیانگر نقاط پیچیده مسایل اسلامی می باشد ، بنابراین شیعه امامت را اصلی از اصول اعتقادی می داند ، و همانطور که تحقیق و بحث از مسایل نبوت را در متن زندگی خود قرار می دهد ، در شناسایی امام و بحث از امامت نیز تقلید را روا نمی دارد ، بلکه بر هر فرد واجب دانسته که آن را با دلیل منطقی درک کند. آدمی ! نبوت و امامت با یکدیگر توام و غیر قابل انفکا کند و این دو در بخشهای مهمی از برنامه های دینی با یکدیگر مشارکت دارند . با این تفاوت که پیامبر پایه گذار دین ، مشرع قوانین آسمانی و طرف ارتباط مستقیم با وحی است و امام معصوم روشنگر و مبین و مفسر آن بخشهایی از آئین پیامبر است که در اثر نامساعد بودن محیط و شرایط زمان کاملا بیان نشده است . امام معصوم (ع) علاوه بر رهبری حکومت اسلامی ، اجرای قوانین و حفظ حقوق مسلمانان ، پاسدار خط فکری و عقیدتی اجتماع از نظرات نادرست نفوذیها و حفظ اصالت مکتب از کجی ها ، انحرافات و افکار آلوده التقاطی مغرضین و حافظ منافع باطنی و تکامل معنوی افراد جامع است . این خصوصیات اقتضا می کند که جانشین پیامبر که مقام خطیر و پر مسئولیت رهبری جامعه د راختیار اوست ، مانند شخص پیامبر (ص) دارای صفات عالی ، خصوصیات برجسته و ویژگیهایی همچون مقام عصمت و مصونیت از خطا گناه ، برخورداری از علم و دانش سرشار در اموردین و دنیا و وارستگی از آلودگیها باشد ، تا مقام رهبری وی تحکیم گردد. با توجه به شرایط سنگین و مهمی که برای امام معصوم (ع) ذکر شد ، آیا می توان مساله جانشینی پیامبر و زعامت امت را که حساس ترین و حیاتی ترین فراز عالم اسلامی است نادیده گرفت ؟ هرگز ! بناءبر این تعیین امام معصوم (ع) مربوط به خداست و او این مقام را به هر کسی واگذار نمی کند . از سوی دیگر ، پیامبر اکرم (ص) که زحمات فراوانی تحمل نموده و مشقات زیادی کشید تا توانست آیین و مکتب خود را بنیان گذارد ، آیا حکمت و اصول عقلی اقتضاء می کند که امت خود را بدون تعیین جانشین رها کند؟ آیا عقل و خرد می پذیرد که پیامبر (ص) در این مساله حیاتی ، جانب سکوت و بی تفاوتی رابگیرد ؟ آیا باور کردنی است پیامبری که اگر چند روزی برای غزوه ای از شهر مدینه خارج می شد جانشین تعیین می کرد ، برای امت اسلامی و محدود وسیع و گسترده کشور اسلامی پس از خود جانشین تعیین ننماید و مردم را در ؟ و نابسامانی فکری و عملی رها کند ؟ آیا معقول است اسلام که آیینی است جهانی و مخصوص به زمان و مکان معینی نیست ، پیامبرش برای تداوم راه آن ، هیچ گونه اقدامی ننموده و مساله اساسی رهبری را به دست فراموشی بسپارد؟! با کمی اندیشه روشن است که از نظر عقل تعیین امام و جانشین لازم است و با مراجعه به تاریخ و کتب حدیث مطلب کاملا واضح می شود ، زیرا پیامبر (ص) به صراحت بیان می کند که : « هر کس بمیرد و امام معصوم خود را نشناسد در جاهایت مرده است » در این حدیث شدت مسئولیت و ضرورت شناخت رهبر معصوم به حدی است که انسان را در مرز کفر و جاهلیت قرار داده ، با این وصف چگونه پیامبر (ص) راضی خواهد شد که امت اسلامی به عصر جاهلیت عقب گرد نماید؟! روی این جهت بود که پیامبر (ص) در سال سوم بعثت ، در اولین مراسم علنی دعوت و تبلیغ اسلام در منزل عموی خود ابوطالب ، جانشین خود را به حاضران در آن مجلس معرفی کرد و در آخرین مراسم علنی و حضور دسته جمعی مسلمانان در غدیر خم نیز همان تعیین و انتصاب را باز گو نمود و با مهرتکمیل دین از جانب خداوند آن را مزین و آشکار ساخت ، در بین این دو واقعه مهم نیز مکرر در موارد مختلف و مناسبتهای متعدد ، امامت و جانشینی امیرالمومنین علی (ع) را گوشزد کرد ، به گونه ای که جای هیچگونه شبهه و تردیدی باقی نمی گذارد . همچنین احادیث بسیار و متواتری از طریق اهل سنت از پیامبر (ص) درباره امامان معصوم که هر یک از آنها از جانب خداوند به مقام امامت منصوب شده اند رسیده است ، که گاهی از آنها به عنوان عترت و اهل بیتم یاد کرده ، گاهی تعداد و شماره آنان را صریحا بیان کرده و فرموده است : امامان بعد از من دوازده نفرند به تعداد نقبای بنی اسرائیل و حواریون و اطرافیان خاص عیسی (ع) . یا فرموده است : امامان بعد از من دوازده نفرند اولشان تو هستی یا علی و آخرشان قائم است که خدا توسط او شرق و غرب عالم را می گشاید. از سلمان فارسی نقل شده که بر پیامبر (ص) وارد شدم ، که حسین بن علی (ع) روی پاهای مبارکش نشسته بود ، پیامبر دیدگان و دهانش را می بوسید و می فرمود : « تو بزرگوار و آقای و فرزند بزرگوار و آقا ، تو امام ، فرزند امام ، برادر امام و پدر امامان هستی ، تو حجت خدا ، فرزند حجت خدا و پدر نه جحت خدایی که از ؟ پدید می آیند و نهمیشان قائمشان می باشد . امامان معصوم شیعه به ترتیب عبارتند از : 1- حضرت امیرمومنان علی (ع) 2- امام حسن مجتبی (ع) 3- امام حسین سید و سرور شهدا کربلا (ع) 4- امام زین العابدین (ع) 5- امام محمد باقر (ع) 6- امام جعفر صادق 7- امام موسی کاظم (ع) 8- امام علی بن موسی الرضا (ع) 9- امام جواد (ع) 10- امام هادی (ع) 11- امام عسکری (ع) 12- امام زمان حضرت مهدی (ع) این موضوع ( وصایت و جانشینی ) نازگی ندارد و همه پیغمبران خدا از حضرت آدم تا خاتم این برنامه را اجرا کرده اند و برای خود جانشین تعیین نموده اند. عده زیادی از بزرگان دین کتابهای فراوانی در این زمینه نگاشته و درباره اثبات « وصیت » پیغمبر(ص) نسبت به علی (ع) وائمه هدی نسبت به یکدیگر به قدر کافی بحث کرده اند که مادر ذیل تنها مذکر نام کسانی که در اوائل اسلام و قبل از قرن چهارم هجری کتاب در این زمینه نوشته اند و اشاره می شود : کتاب الوصیه ، تالیف هشام بن حکم معروف کتاب الوصیه ، تالیف حسین بن سعید کتاب الوصیه ، تالیف حکم بن مسکینی کتاب الوصیه ، تالیف علی بن مغیره کتاب الوصیه ، تالیف علی بن حسین بن فضل کتاب الوصیه ، تالیف محمد بن علی بن فضل کتاب الوصیه ، تالیف ابراهیم بن محمد بن سعد بن هدال کتاب الوصیه ، تالیف احمد بن محمد بن خالد کتاب الوصیه تالیف مورخ بزرگوار عبدالعزیز بن یحی الوجودی که اثر این بزرگان در قرن اول و دوم میزیسته اند. در قرن سوم نیز جمع کثیری از بزرگان ، کتابهایی در این زمینه تالیف کرده اند از جمله کتاب الوصیه تالیف علی بن رئاب کتاب الوصیه ، تالیف یحی بن المستفاد کتاب الوصیه ، تالیف محمد بن احمد صابونی کتاب الوصیه ، تالیف محمد بن حسن بن فروخ کتاب الوصیه ، تالیف علی بن حسین مسعودی صاحب کتاب مروج الذهب . کتاب الوصیه ، تالیف محمد بن الحسن الطوسی کتاب الوصیه ، تالیف محمد بن علی الشلمغانی کتاب الوصیه ، تالیف موسی بن حسن بن عامر امام کتابهائی که پس از قرن چهارم در این باره تالیف یافته از شاره بیرون است مسعودی مورخ شهیر اسلامی در کتاب خود بنام « اثبات الوصیه » می نویسد : هر پیغمبری دوازده وصی داشته است و سپس نام آنها را با مختصری از شرح زندگی آنها ذکر کرده ، و بعد درباره ائمه اثنی اعشربطور مشروحتری بحث می نماید. اصل پنجم – معاد « شیعه امامیه » مانند سایر مسلمانان به روز رستاخیز معتقدند ، و عقیده دارند که خداوند همه مردم را پس از مرگ برای حساب و جزای اعمال زنده خواهد کرد . معاد با همین روح و همین بدن صورت خواهد گرفت به طوری که اگر کسی او را ببیند خواهد شناخت که فلان شخص است . درباره کیفیت معاد گفتگو زیاد است ، آیا بازگشت مردگان از قبیل : اعاده معدوم می باشد ؟ .( یعنی انسان بکلی نابود می گردد و سپس هستی تازه ای پیدا می کند ) یا از قبیل : ظهور موجود می باشد؟ .( یعنی انسان بکلی از بین نمی رود و در قیامت بار دیگر همان موجود به صورت اول آشکار و ظاهر می گردد) ایناه مطالبی است که عدم اطلاع از جزئیات آن لطمه ای بعقیده بمعاد نمی زند وپس از اعتقاد به اصل « روز رستاخیز اطلاع بر این خصوصیات لازم نیست . امامیه به تمام مسائل مربوط به معاد و حیات پس از مرگ که در قرآن و احادیث قطعی وارد شده است ایمان دارند مانند : بهشت و دوزخ ، نعمتها و عذابهای آن ، میزان و صراط ، و نامه اعمل که تمام جزئیات کارهای هر کس در آن منعکس است ، و همچنین معتقدند که هرکس جزای کارهای خود را می بیند ، در برابر نیکیها پاداش ، و در برابر بدیها کیفر خواهد دید . ( ومن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره ) و امثال این امور که یا از طریق وحی و قرآن مجید و یا از طریق روایات قطعی به ثبوت رسیده است . تا باینجا آرا و عقائد شیعه امامیه به طوری گذرا و اختصار درباره ای این پنج اصل از اصول اعتقادی تمام شد واینک آراء و عقائدی آن سه فرقه دیگر ، معتزله ، اشاعره و مرجئه ، در اصول اعتقادیشان بررسی می شود . گردآورنده:محمدحسین قاسمی شیری پی نوشت آشنایی با علوم اسلامی . مبانی عرفان اسلامی . دراسات . مقدمه ابن خلدون . تحقیق وافی . التاریخ الفکر العربی . التبصیر فی لدین . تاریخ بغداد . تاریخ الفلسفه الاسلامیه . الانتصار . الفرق بین الفرق. این است آئین ما . الدر المنثور . صواعق . ربیع الابرار. ملل ونحل شهرستانی . ملل ونحل آیةالله سبحانی . المسائل الاسلامیه . کتاب الوصیه ابن حکم . کتاب الوصیه حسین بن سعید . کتاب الوصیه حکم بن مسکینی . کتاب الوصیه علی بن مغیره کتاب الوصیه علی بن رئاب . اثبات الوصیه مسعودی .