مطلب
اگر از منظر علوم حصولی به موضوع شناخت واجب نگاه شود، بی تردید شناخت ذات واجب از امور بدیهی و بی نیاز از برهان نیست. درست است که اهل سیر و سلوک در شناخت خداوند، از راه ریاضت به مرحله ای می رسند که در برابر دیده باطن آن ها، هیچ گونه پرده ای حایل نیست، اما در علم عارف، که در حیطه علم حضوری است، سخن از بدیهی و نظری گفتن بیهوده است. «بداهت و اکتساب» به علم حصولی مربوط است، نه علم حضوری. آنان که به پدیده دل مبدأ فیّاض را شهود نمی کنند، چاره ای جز روی آوردن به کانون عقل و توسّل به برهان و تمسّک به استدلال ندارند. اینجاست که براهین گوناگون رخ می نمایند و هرکس بر اساس مبانی فکری و پایه های نظری خود، راهی برمی گزیند. بنابراین، اثبات وجود واجب از منظر علم حصولی، به هیچ وجه در حیطه بدیهیات قرار نمی گیرد و قریب به بداهت بودن آن و سهولت استدلال بر آن به معنای بی نیازی آن از برهان نیست.
ابتدا این سؤال مطرح می شود که آیا بشر خاکی را راهی به آن وجود عالی هست؟... ادامه مطلب