اشاعره
در حدود اوائل قرن چهارم یا اواخر قرن سوم هجری پدیده تازه ای رخ داد و آن اینکه شخصیتی اندیشمند که سالها در نزد قاضی عبدالجبار معتزلی مکتب اعتزال را فرا گرفته و در آن مجتهد و صاحب نظر شده بود ، از مکتب اعتزال رو گرداند و به مذهب اهل السنه گرائید . و چون از طرفی از نوعی نبوغ خالی نبود و از طرف دیگر مجهز بود به مکتب اعتزال ، همه اصول اهل سنت را بر پایه های استدلالی خاص بنا نهاد و آنها را بصورت یک مکتب نسبتا دقیق فکری درآورد.
مکتب اشعری تدریجا تحولاتی یافت و مخصوصا در دست غزالی رنگ کلامی خود را یافت و رنگ عرفانی گرفت و بوسیله امام فخر رازی به فلسفه نزدیک شد . بعدا که خواجه نصیر الدین طوسی ظهور کرد و کتاب تجرید الاعتقاد را نوشت ، کلام بیش از نود درصد رنگ فلسفی به خود گرفت . پس از تجرید همه متکلمین ، اعم از اشعری و معتزلی ، از همان راهی رفتند که این فیلسوف و متکلم بزرگ شیعی رفت .