اندیشه سیاسی
فقها در باب ولایت فقیه معمولًا به تناسب مورد در ابواب مختلف فقه بحثهاى کوتاهى کردهاند و گرچه بعضى بسیار مختصر و برخى به تفصیل بیشتر به موضوع پرداختهاند اما یک بحث منظم و جامع در این مورد در کتب فقهى قدما دیده نمىشود که دلیل آن را مىبایست در شرایط سیاسى و اجتماعى حاکم بر تاریخ گذشته ممالک اسلامى و سلطه حکومتهاى جائر و عدم امکان طرح چنین مباحثى به لحاظ مهیا نبودن شرایط حاکمیت فقها جستجو کرد.
ضرورت و بداهت ولایت فقیه موضوع «ولایت فقیه» فرصتى است که راجع به بعضى امور و مسائل مربوط به آن صحبت شود. ولایت فقیه از موضوعاتى است که تصور آنها موجب تصدیق مىشود، و چندان به برهان احتیاج ندارد.
اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت جزء ولایت است ما معتقد به «ولایت» هستیم؛ و معتقدیم پیغمبر اکرم (ص) باید خلیفه تعیین کند و تعیین هم کرده است. آیا تعیین خلیفه براى بیان احکام است؟ بیان احکام خلیفه نمىخواهد. خود آن حضرت بیان احکام مىکرد. همه احکام را در کتابى مىنوشتند، و دست مردم مىدادند تا عمل کنند.
ماهیت و کیفیت قوانین اسلام دلیل دیگر بر لزوم تشکیل حکومت، ماهیت و کیفیت قوانین اسلام (احکام شرع) است. ماهیت و کیفیت این قوانین مىرساند که براى تکوین یک دولت و براى اداره سیاسى و اقتصادى و فرهنگى جامعه تشریع گشته است: اولًا، احکام شرع حاوى قوانین و مقررات متنوعى است که یک نظام کلى اجتماعى را مىسازد.